menu
search
تحقیقات مختلف از دهها سال پیش حکایت از آن داشت که خاطرات در مغز انسان به یک منطقه مشخص از مغز محدود نمی شوند و در تمام مغز پراکنده اند . در سال ۱۹۲۰ و در تحقیقات کارل لشلی مشخص شد که هر قسمتی از مغز یک موش را که حذف کنند حافظه اش را در خصوص انجام کارهای پیچیده ای که قبل از جراحی یاد گرفته نمی توانند از او جدا کنند . تنها یک مشکل وجود داشت و آن اینکه هیچ کس نتوانست به مکانیسمی برای توضیح این طبیعت کل در هر جزء در ذخیره سازی حافظه برسد .
در سال های ۱۹۶۰ پریبرام به تفکر هولوگرافی رسید و متوجه شد به توضیحی رسیده است که دانشمندان دیگر به دنبال آن بوده اند . پریبرام بر این باور است که خاطرات در نورون ها کد نمی شوند ، یا در مجموعه کوچکی از نورون ها بلکه در طرح هایی از پالس های عصبی ذخیره می شوند که تمام مغز را طی می کنند ، به همان شکلی که طرح هایی از نور لیزر سرتاسر یک تکه فیلم هولوگرافیک را طی می کنند .
تئوری پریبرام به این سئوال هم که چگونه مغز می تواند این همه اطلاعات را در خود ذخیره کند هم پاسخ می دهد . مغز انسان می تواند حدود ۱۰ میلیارد بیت اطلاعات را در طول زندگی یک انسانی معمولی به خاطر بسپارد که این مقدار معادل ۵ برابر دایره المعارف بریتانیکاست و جالب اینکه هولوگرام ها هم علاوه بر قابلیت های دیگرشان ظرفیت غیرقابل تصوری برای ذخیره اطلاعات دارند . تنها با تغییر تابش لیزرها می توان تصاویر متعددی را روی یک ثبت کرد و یک سانتیمتر مکعب فیلم می تواند ۱۰ میلیارد بیت اطلاعات درخود ذخیره کند .
می توانیم اطلاعاتی را که نیاز داریم بلافاصله از انبار عظیم حافظه پیدا کنیم و این قابلیت هم اگر مغز با اصول هولوگرافیک عمل کند مفهوم تر می شود. بی شک یکی از جالب ترین چیزها درباره فرایند فکر انسان این است که هرتکه از اطلاعات گویی به هر تکه دیگری متصل است که این هم خصوصیت دیگری در هولوگرام است . چرا که هر تکه ای از هولوگرام بی نهایت اتصال با هر تکه دیگری دارد که شاید عالی ترین مثال از سیستم ارتباط بینابینی در طبیعت باشد .